شماره ٧٤٤: سپهر نيک وبد از يکدگر جدا نکند

سپهر نيک وبد از يکدگر جدا نکند
تميز گندم و جواز هم آسيا نکند
ز آه وناله افتادگان ملاحظه کن
که تير مردم بي دست وپا خطا نکند
به لقمه دشمن خونخوار مهربان نشود
به استخوان سگ ديوانه اکتفا نکند
مرا به سيل سبکسير رشک مي آيد
که تا محيط اقامت به هيچ جا نکند
ازان ز ديده وران سرفراز شد نرگس
که چشم دارد و ره قطع بي عصا نکند
ز آبروچه گهرها که در گره بندد
دهان بسته صدف گر به ابرو وا نکند
به هيچ بستر نرمي نمي نهم پهلو
که ني به ناخن من ياد بوريا نکند
چها نمي کشم از پاک طينتي صائب
خوش آن که آينه خويش را جلا نکند