شماره ٧٣٨: سخن به مردم افسرده دل اثر چه کند

سخن به مردم افسرده دل اثر چه کند
به خون مرده تقاضاي نيشتر چه کند
جز اين که خون خورد وبر جگر نهد دندان
به اين گهر نشناسان دگر گهر چه کند
نکرد تربيت نوح در پسر تأثير
به سرنوشت قضا کوشش پدر چه کند
عبث به سوختن ماست چشم دوزخ را
به دامن تر ما عاصيان شرر چه کند
چو پشت پاي ز آزادگي به حاصل زد
جز اين که دست زند سروبرکمر چه کند
قضا چو دست به تيغ جگر شکاف برد
به روي هم ننهد دست خودسپرچه کند
ز سنگ حادثه شد توتيا سفينه من
دگر به کشتي من موجه خطر چه کند
هدايت من سرگشته نيست کار دليل
به ريگ هرزه مرس سعي راهبر چه کند
ز آفتاب چه گل مي توان به شبنم چيد
به دستگاه جمال تو چشم تر چه کند
کم است عمر ابدفکرزادعقبي را
کسي تهيه به اين عمر مختصر چه کند
جز اين که سر ز خجالت به زير پا فکند
به طفل خام طمع نخل بي ثمر چه کند
در آن رياض که صائب نواشناسي نيست
صفير ما نکشد سر به زير پر چه کند