شماره ٧٢١: در آن مقام که شاهي به هر گدا بخشند

در آن مقام که شاهي به هر گدا بخشند
چه دولتي است که مارا همان به ما بخشند
سعادت ازلي جو که در گذر باشد
سعادتي که ز بال وپر هما بخشند
فريب جودفرومايگان مخور زنهار
که مي کنند ترا خرج تا عطا بخشند
هزار پيرهن گل به خار بخشند
چه مي شود دل صدپاره اي به ما بخشيدند
مکن ز بخت شکايت که مي شود خودبين
به پشت آينه چون رو اگر صفا بخشند
دهند اگر به تو دربسته خلد چندان نيست
که گوشه اي به تو از عالم رضا بخشند
اگر به تنگدلي همچو غنچه صبر کني
ترا هم از گره خود گرهگشا بخشند
فلک چو مهره مومين بود به فرمانش
به هر که قوت سرپنجه دعا بخشند
تن سفالي خود را بهم شکن صائب
که در عوض به تو جام جهان نما بخشند