شماره ٦١٩: به ناله اي ز دل ما چه درد مي خيزد؟

به ناله اي ز دل ما چه درد مي خيزد؟
ز يک نسيم چه مقدار گرد مي خيزد؟
نگاه نرگس نيلوفري کشنده ترست
که فتنه از فلک لاجورد مي خيزد
اگر چو صبح کشم آفتاب را در بر
همان ز سينه من آه سرد مي خيزد
چو شمع موي سرم آتشين به چشم آيد
ز خاک سوختگان سبزه زرد مي خيزد
سپهر سفله که باشد که دست من گيرد؟
ز خاک، مرد به امداد مرد مي خيزد
خرابي دل ما لشکري نمي خواهد
ز نام سيل ازين خانه گرد مي خيزد
نمي رسند به درد سخن سخن سنجان
وگرنه ناله صائب ز درد مي خيزد