شماره ٤٩١: کجا حريص ملول از گزند مي گردد؟

کجا حريص ملول از گزند مي گردد؟
که خاک در دهن حرص قند مي گردد
ازان نگاه تو چون تير مي خلد در دل
که گرد آن مژه هاي بلند مي گردد
به گرد آتش روي تو خال از شوخي
گمان برند که همچون سپند مي گردد
نواي خارج منصور از تهي مغزي است
صدا ز کاسه خالي بلند مي گردد
اثر در آن دل سنگين نمي کند صائب
به سنگ ناخن من گرچه بند مي گردد