شماره ٤٢٤: سرخوش از صحبت ارباب هوس مي آيد

سرخوش از صحبت ارباب هوس مي آيد
شعله طور ز دلسوزي خس مي آيد
ناکسي بين که سر از صحبت من مي پيچد
سر زلفي که به دست همه کس مي آيد
اي گل شوخ که در شيشه گلابت کردند
هيچ يادت ز اسيران قفس مي آيد؟
روي گردان نشود صافدل از دشمن خويش
آخر آيينه به بالين نفس مي آيد
صائب از گردش چرخ است فغان دل ما
مي رود محمل و آواز جرس مي آيد