شماره ٢٦١: ديده زنده دلان اشک فشان مي باشد

ديده زنده دلان اشک فشان مي باشد
آب از قوت سرچشمه روان مي باشد
نيست در انجمن وصل اشارت محرم
در حرم صورت محراب نهان مي باشد
صيقل سينه روشن گهران گفتارست
طوطي لال بر آيينه گران مي باشد
طفل را هر سر انگشت بود پستاني
روزي بيخبران دست و دهان مي باشد
عاشق از عشق به معشوق نمي پردازد
کعبه اهل ادب سنگ نشان مي باشد
در دل پير تمناي جوان بسيارست
اين بهاري است که در فصل خزان مي باشد
مي شود زندگي از قامت خم پا به رکاب
تير را شهپر پرواز کمان مي باشد
چه کند قرب به عشاق، که در دامن گل
همچنان ديده شبنم نگران مي باشد
بر حذر باش ز خصمي که شود روگردان
که هدف را خطر از پشت کمان مي باشد
مشو از صحبت بي برگ و نوايان غافل
که شب قدر نهان در رمضان مي باشد
نشأة باده نگردد به کهنسالي کم
ساکن کوي خرابات جوان مي باشد
زندگاني به ته تيغ سرآرد صائب
دل هرکس که به فرمان زبان مي باشد