شماره ١٥٧: بيش ازين پيروي حرص و هوس نتوان کرد

بيش ازين پيروي حرص و هوس نتوان کرد
همعناني به سگ هرزه مرس نتوان کرد
دامن دولت دنيا نتوان سخت گرفت
سايه بال هما را به قفس نتوان کرد
اينقدر کز تو دلي چند بود شاد، بس است
زندگاني به مراد همه کس نتوان کرد
شرر کذب به يک چشم زدن مي ميرد
تکيه بر دوستي اهل هوس نتوان کرد
نعمتي نيست که چشمي نبود در پي آن
ترک وصل شکر از بهر مگس نتوان کرد
صائب از طول امل دست هوس کوته دار
که در اين دام بجز صيد مگس نتوان کرد