شماره ١٢٨: سرو را شيوه رفتار تو از جا ببرد

سرو را شيوه رفتار تو از جا ببرد
کبک را با همه شوخي روش از پا ببرد
خانه چشم تو پرداخت مرا از دل و دين
رخت را خانه نديديم به يغما ببرد
راه باريک فنا راه گرانباران نيست
سوزني را نتوانست که عيسي ببرد
شکوه عفو ز گرد گنه ما بيجاست
سيل جز خار چه دارد که به دريا ببرد؟
حيف و صد حيف که در مجمع خوبان صائب
نيست امروز حريفي که دل از ما ببرد