شماره ١١٨: حسن نو خط تو سرمايه نازي دارد

حسن نو خط تو سرمايه نازي دارد
که ز هر حلقه خط چشم نيازي دارد
گر چه از غمزه بيرحم تو دل نوميدست
به سر زلف تو اميد درازي دارد
حسن خود راي مسخر نشود شاهان را
دل محمود به اين خوش که ايازي دارد
آن کس از خار ره عشق تواند گل چيد
که ز هر آبله اي چشم فرازي دارد
به که از کف ندهد شيوه مردم داري
هر که چون ديده، در خانه بازي دارد
سينه گرم تو از جوش نيفتد صائب
که عجب زمزمه گوش گدازي دارد