شماره ١٠٦: رهرو عشق کي انديشه منزل دارد؟

رهرو عشق کي انديشه منزل دارد؟
کشتي بيجگران چشم به ساحل دارد
موج سد ره طوفان نشود دريا را
دل ديوانه چه پرواي سلاسل دارد؟
نيست آيينه ما صاف چو شبنم، ورنه
مي توان يافت که هر غنچه چه در دل دارد
گر چه مجنون سخن از محمل ليلي گويد
سخن مردم آگاه دو محمل دارد
نظر از دولت نظاره خود محروم است
قرب بسيار مرا دور ز منزل دارد
نيست مخصوص به خورشيد به خون غلطيدن
عشق بسيار ازين طاير بسمل دارد
صائب آن کس که بود با همه کس راست چو شمع
تا دم بازپسين جاي به محفل دارد