شماره ٨١: سر ارباب جدل خرج زبان مي گردد

سر ارباب جدل خرج زبان مي گردد
رگ گردن چو قوي گشت سنان مي گردد
از شنيدن سبق نطق روان مي گردد
به سخن هر که دهد گوش، زبان مي گردد
مي برد راستي از طبع، کج انديش برون
تير در قبضه ناراست، کمان مي گردد
سيم و زر پرده بينايي حق جويان است
راه پوشيده ازين ريگ روان مي گردد
غفلت نفس يکي صد شود از موي سفيد
خواب سگ وقت سحرگاه گران مي گردد
ديده عاقبت انديش نظر نگشايد
به بهاري که مبدل به خزان مي گردد
جذبه بحر نگردد ز غريبان غافل
در گهر آب گهر قطره زنان مي گردد
سنگ اطفال گران نيست به سودازدگان
کبک در کوه و کمر خنده زنان مي گردد
مي توان يافت که برده است به مرکز راهي
آن که پرگار صفت گرد جهان مي گردد
شکر اين لطف نمايان چه توانم کردن؟
که مثال تو در آيينه عيان مي گردد
اژدها مي شود از طول زمان آخر مار
رگ گردن چو قوي گشت سنان مي گردد
صائب آن کس که بود خواب گران در بارش
در بيابان طلب سنگ نشان مي گردد