شماره ٦٣: که گمان داشت ز خط حسن تو زايل گردد؟

که گمان داشت ز خط حسن تو زايل گردد؟
فرد خورشيد که مي گفت که باطل گردد؟
مي تواند ز رخ شمع کسي گل چيدن
که چو پروانه به گرد سر محفل گردد
ناف درياست چو گرداب مرا لنگرگاه
نيستم موج که سعيم پي ساحل گردد
مرغ روح شهدا پر به پر هم بسته است
زهره کيست که گرد سر قاتل گردد؟
سخن تلخ فرو برده و قهقه زده ام
کام من تلخ کي از زهر هلاهل گردد؟
سر مژگان سبکرو به سلامت باشد!
پا اگر آبله از دوري منزل گردد
شبنم آينه کس چهره خورشيد نکر
به چه رو با رخش آيينه مقابل گردد؟