شماره ٧٦١: که در عيش و طرب پيوسته در دار فنا ماند؟

که در عيش و طرب پيوسته در دار فنا ماند؟
کدامين دست را ديدي که دايم در حنا ماند؟
زشوق جستجوي يار از گردش نمي مانم
اگر در سنگ پايم همچو دست آسيا ماند
چنين کز آتش دل آب گرديدم عجب نبود
که نقش بوريا بر جسمم از موج هوا ماند
حجاب عشق اگر چشم مرا بندد دم کشتن
چنان نالم که دست و تيغ قاتل بر هوا ماند
به بيدردان نشستن هرزه خندي بار مي آرد
گريبان چمن حيف است در دست صبا ماند
کجا ابر تنک خورشيد را مستور مي سازد؟
صفاي آن بدن پوشيده کي زير قبا ماند؟
مکش دست هوس از دامن صدق طلب صائب
که گمره مي شود هر کس که از رهبر جدا ماند