شماره ٧٢٦: گلستان ارم جز عارض جانان نمي باشد

گلستان ارم جز عارض جانان نمي باشد
پريزادي بغير از چشم خوش مژگان نمي باشد
دل تاريک را از فکر دنيا نيست دلگيري
که باغ دلگشاي جغد جز ويران نمي باشد
برآ از جسم خاکي گر دل آسوده مي خواهي
که هرگز اين تنور خام بي طوفان نمي باشد
حوالت شد به خط از زلف پاس آن لب ميگون
که هرگز بي سياهي چشمه حيوان نمي باشد
ترا از صدق نوري نيست زان پيوسته دلگيري
وگرنه صبح صادق بي لب خندان نمي باشد
مگردان از ملامت روي خود گر از عزيزاني
که يوسف را گزير از سيلي اخوان نمي باشد
تزلزل ره ندارد در دل بي آرزو صائب
چو آب از آسيا افتاد سرگردان نمي باشد