شماره ٦٨٨: دل آزاد طبعان فارغ از قيد هوس باشد

دل آزاد طبعان فارغ از قيد هوس باشد
قباي بي گريبان را چه پرواي عسس باشد؟
حصار خرمن خود ساز دست خوشه چينان را
که اينجا جامه فتح شکربال مگس باشد
مه محمل نشيني را که من ديوانه اويم
به گوشش ناله زنجير فرياد جرس باشد
ندارد چشم تحسين ناله بلبل زبيدردان
چه حاجت شعله آواز را با خار و خس باشد؟
سخن سنجيده گفتن بي نيازي بار مي آرد
گهر در دامن غواص از پاس نفس باشد
حبابي را که در بحر حقيقت چشم بگشايد
سپهر آبگون چون پرده روي نفس باشد