شماره ٦٨٧: به مقدار تمنا داغ در دل جلوه گر باشد

به مقدار تمنا داغ در دل جلوه گر باشد
به قدر خار و خس در آتش سوزان شرر باشد
زسيلاب حوادث عارف از جا در نمي آيد
کمند وحدت صاحبدلان موج خطر باشد
منه خشت اقامت بر زمين در عالم امکان
که چون ريگ روان اجزاي عالم در سفر باشد
حقارت پيشه کن گر اعتبار از عشق مي خواهي
که پيش پادشاهان مهر کوچک معتبر باشد
محبت بيشتر دلهاي شاهان را به دام آرد
حباب و موج بحر عشق از تاج و کمر باشد
حواس جمع خواهي نازک اندامي به دست آور
که اين اوراق را شيرازه از موي کمر باشد
شود ريحان تر خواب پريشان، گرد بالينش
ز اسباب جهان آن را که خشتي زير سر باشد
به عقل ناقص خود داشتم اميدها صائب
ندانستم که دام مرغ زيرک سخت تر باشد