شماره ٦٧٢: به اين عنوان اگر روي تو آتشناک خواهد شد

به اين عنوان اگر روي تو آتشناک خواهد شد
زخاشاک هوس صحراي امکان پاک خواهد شد
چنين گر سبزه خط خيزد از رخسار گلرنگش
گل ازخجلت نهان در بوته خاشاک خواهد شد
زمي چشم و دل ناديده من سير مي گردد
اگر ريگ روان سيراب از اشک تاک خواهد شد
من آن روزي که بود از ني سواران يار، مي ديدم
که زير پاي او بسيار سرها خاک خواهد شد
ميسر نيست از دل آرزو را ريشه کن کردن
کجا از سبزه بيگانه گلشن پاک خواهد شد؟
زدم بر شعله ادراک چون پروانه، زين غافل
که روز من سياه از شعله ادراک خواهد شد
کف خاکسترم بر باد رفت و دل نشد روشن
نمي دانم چه وقت آيينه من پاک خواهد شد
همان روزي که سروش کرد قامت راست، مي ديدم
که طوق قمريانش حلقه فتراک خواهد شد
زرخ گفتم شود شمع اميد من، ندانستم
که بهر خرمن من شعله بيباک خواهد شد
اگر سوزد دلت را عشق بيتابي مکن صائب
که تخم از سوختن آسوده زير خاک خواهد شد