شماره ٦١٨: دماغ خشک ما را باده رنگين نمي سازد

دماغ خشک ما را باده رنگين نمي سازد
شراب آتشين با کاسه چوبين نمي سازد
نگيرد رنگ از فانوس رنگين شعله سرکش
مي گلگون رخ زرد مرا رنگين نمي سازد
هنرمندي اگر اين قدر دارد، جز به خون خود
دهان تيشه فرهاد را شيرين نمي سازد
نسازد قدردان وقت را شور جنون غافل
که خواب بلبلان را فصل گل سنگين نمي سازد
به شکر، خسرو دوشاب دل، پيوست از شيرين
سر پوچ هوسناکان به يک بالين نمي سازد
زبس سود از سفر برخاست در ايام ما صائب
حنا را رفتن هندوستان رنگين نمي سازد