شماره ٥٨٥: علايق دامن آزاده ما را نمي گيرد

علايق دامن آزاده ما را نمي گيرد
کمند رشته مريم مسيحا را نمي گيرد
کجا مجنون ما گستاخ گيرد دامن ليلي؟
که از پاس ادب دامان صحرا را نمي گيرد
مرا ترساند از زخم زبان ناصح، نمي داند
که خس دامان سيل دشت پيما را نمي گيرد
مشو غافل زپاس وقت اگر آسودگي خواهي
که خواب روز جاي خواب شبها را نمي گيرد
ندارد آرزو ره در دل آزاده ام صائب
زمين پاک من نخل تمنا را نمي گيرد