شماره ٤٦٤: به احسان خانه از سيل حوادث رسته مي گردد

به احسان خانه از سيل حوادث رسته مي گردد
در بي خير در اندک زماني بسته مي گردد
تو از کوتاه بيني مي کني انديشه روزي
وگرنه آسياي آسمان پيوسته مي گردد
مشودرهم زسختيهاي دوران چون سبک مغزان
که سنگ آخر نصيب پسته لب بسته مي گردد
مکن دل را به رنگ و بو پريشان چون هوسناکان
که از گردآوري برگ خزان گلدسته مي گردد
منه پيش ره ارباب حاجت چوب اي غافل
که از دربان در ارباب دولت بسته مي گردد
تو مي سازي زغفلت گرم جاي خود، نمي بيني
که چرخ از کهکشان اينجاميان بربسته مي گردد
به تسبيح رياي زاهدان از ره مرو صائب
که چندين دام مکر اينجا عنان بگسسته مي گردد