شماره ٤٢١: مبادا دولت دنيا نصيب بد گهر گردد

مبادا دولت دنيا نصيب بد گهر گردد
که تيغ از آبداري تشنه خون بيشتر گردد
منه زاندازه بيرون پا، اگر آسودگي خواهي
که خون فاسد چو شد آهن رباي نيشتر گردد
نمک ريزد زچشم شور، شبنم در گريبانش
اگر داغي نصيب لاله خونين جگر گردد
غبار کلفت از دل ساغر سرشار مي شويد
اگر گرد يتيمي شسته از روي گهر گردد
به عهد ما که آميزش کدورت بار مي آرد
عجب دارم که از پيوند نخلي خوش ثمر گردد
سخن بي پرده مي گويند صائب راست گفتاران
که بيجو هر بود تيغي که پنهان در سپر گردد