شماره ٣٨٨: بر زبانها وصف قد دلستان خواهد دويد

بر زبانها وصف قد دلستان خواهد دويد
مصرع برجسته بر گرد جهان خواهد دويد
گر چنين ديوانه گردد از قد رعناي او
سرو پا بر جاي چون آب روان خواهد دويد
آب چون شد دل نمي ماند به جاي خويشتن
گريه شبنم به روي گلستان خواهد دويد
عشق سوزي نيست کاندر استخوان ماند نهان
شير ما آخر برون زين نيستان خواهد دويد
دانه را آسودگي در تابه تفسيده نيست
راز ما زود از ته دل بر زبان خواهد دويد
گر چنين خواهد مرا کردن پريشان شور عشق
از دلم هر پاره چون برگ خزان خواهد دويد
راحت تن پروري آزار دارد در قفا
هر که مي ماند جدا از کاروان، خواهد دويد
ما زجوي عشق صائب خورده ايم آب حيات
تا قيامت نام ما گرد جهان خواهد دويد