شماره ٣٤١: راز ما را ناله شبگير بيرون مي دهد

راز ما را ناله شبگير بيرون مي دهد
شورش ديوانه را زنجير بيرون مي دهد
نيست از سنگين دليها گر نگريم در وداع
زخم تيغ تيز خون را دير بيرون مي دهد
شکر مي گردد شکايت بر زبان عاشقان
مي خورد خون، جوهر اين شمشير بيرون مي دهد
دايه هر خوني که از بدخويي طفلان خورد
از محبت در لباس شير بيرون مي دهد
مي شود صائب چو گل از آتش خجلت کباب
خنده را هرکس که بي تدبير بيرون مي دهد