شماره ٣٢٢: غفلت دل از شراب ناب افزون مي شود

غفلت دل از شراب ناب افزون مي شود
ناروايي در متاع از آب افزون مي شود
مي فزايد بر شتاب زندگي قد دوتا
در ته پل سرعت سيلاب افزون مي شود
ديده ارباب غفلت را، ز بوي پيرهن
پرده اي بر پرده هاي خواب افزون مي شود
مي کند داغ محبت ناتمامان را تمام
ماه نو از مهر عالمتاب افزون مي شود
شد ز خط لعل لب ميگون او سيرابتر
چشمه را در نوبهاران آب افزون مي شود
مي زند بر آتش لب تشنگان دامن سراب
سوزش پروانه در مهتاب افزون مي شود
مي فزايد هر قدر بر خط مشکين پيچ وتاب
عشق را اسباب پيچ وتاب افزون مي شود
نيست ممکن کعبه را بيرون ز يکتايي برد
هر قدر از شش جهت محراب افزون مي شود
مي زند کان نمک ناخن به داغ تشنگي
رغبت مي در شب مهتاب افزون مي شود
مي فزايد اعتبار حسن راصائب حيا
قيمت گوهر به قدر آب افزون مي شود