شماره ٣٠٦: هستي ظاهر حجاب قرب يزدان مي شود

هستي ظاهر حجاب قرب يزدان مي شود
ذره اينجا پرده خورشيد تابان مي شود
در دل ما خاکساران عشق مي گردد هوس
در سفال ما خس و خاشاک ريحان مي شود
عشق را گر اختياري هست در واقع، چرا
چون زليخا بد کند يوسف به زندان مي شود؟
کوه و صحرا آمد از شور جنون ما به تنگ
تنگ جا بر سفره اينجا از نمکدان مي شود
در ديار ما که خودبيني حجاب مطلب است
چون شکست آيينه را طوطي سخندان مي شود
هر که معراج فنا را صائب آرد در نظر
چون شرر از صحبت آتش گريزان مي شود