شماره ٢٨٠: يار ما از کشتن عشاق درهم کي شود؟

يار ما از کشتن عشاق درهم کي شود؟
آنچنان باغ و بهاري نخل ماتم کي شود؟
زاهد از طاعت به راز عشق محرم کي شود؟
من گرفتم شد ملک ابليس آدم کي شود؟
عشق هر ناقص بصيرت را نمي گردد نصيب
مهر عالمتاب با خفاش همدم کي شود؟
مهر خاموشي نگردد پرده اسرار عشق
بوي گل را مانع از پرواز شبنم کي شود؟
شوخ چشمي پرده شرم و حيا را مي درد
سوزن عيسي نهان در جيب مريم کي شود؟
از گهر گرد يتيمي بحر نتوانست شست
کلفت عاشق کم از اشک دمادم کي شود؟
صبح دارد خنده براختر فشانيهاي چرخ
زخم چون کاري بود از بخيه درهم کي شود؟
پيش گوهر در صدف آويختن دون همتي است
همت عاشق تسلي با دو عالم کي شود؟
دست ما گستاخ و آن موي ميان نازک مزاج
رشته پيوند ما و يار محکم کي شود؟
اضطراب دل ز غمخواران ظاهر بيش شد
چاره اين زخم پنهاني به مرهم کي شود؟
در دل سنگ اين شرار شوخ جولان مي کند
سخت جاني مانع آمد شد غم کي شود؟
از دو حرف قالبي کز ديگران آموخته است
دعوي گفتار بر طوطي مسلم کي شود؟
عقل را در بارگاه عشق راه حرف نيست
هر فضولي در حريم شاه محرم کي شود؟
عقده گردون چه باشد پيش آه عاشقان؟
سد راه گيرودار نيزه، پرچم کي شود؟
آدمي را عشق صائب مي کند کامل عيار
نيست هرکس را که درد عشق، آدم کي شود؟