شماره ٢٠٥: کي به ارباب تجرد مال دنيا مي دهند؟

کي به ارباب تجرد مال دنيا مي دهند؟
آب از سرچشمه سوزن به عيسي مي دهند
کيست تا سيراب سازد اين سفال خشک را؟
چون به گوهر قطره آبي زدريا مي دهند
با زبردستي جوانمردان ميدان وجود
خاکمال دشمن از راه مدارا مي دهند
مي دهند از کف به سيم قلب ماه مصر را
کوته انديشان که دين خود به دنيا مي دهند
دوربيناني که آگاهند از طغيان نفس
در شکست خويش کي فرصت به اعدامي دهند؟
پوچ مغزاني که بر گفتار مي آرند زور
خرمن خود را به دست بادپيما مي دهند
رتبه ديوانگي گر نيست بالاتر زعقل
داغ سودا را چرا بر فرق سرجا مي دهند؟
گوشه گيران ايمن از آسيب شهرت نيستند
گر به کوه قاف پشت خود چو عنقا مي دهند
شهر صائب بر شکوه عشق تنگي مي کند
زين سبب ديوانگان را سر به صحرا مي دهند