شماره ٩٦: اهل همت جنس خواري را به عزت مي خرند

اهل همت جنس خواري را به عزت مي خرند
خاک راه را از تهيدستان به قيمت مي خرند
از کسادي نيشکر انگشت حسرت مي مکد
مردم از کام مگس شهد حلاوت مي خرند
آه از اين افسردگان، فرياد ازين دلمردگان
شمع کافوري پي گرمي صحبت مي خرند
با کباب تر نمک را التيام ديگرست
سينه مجروحان به جان شور قيامت مي خرند
نااميد از آبروي جبهه خجلت مباش
کاين متاع ناروا را در قيامت مي خرند
حج خريدن در ديار عشقبازان رسم نيست
هر که مرد اينجا، براي او شهادت مي خرند
گوهر سيراب را صائب درين خاک سياه
گر به نرخ خاک بفروشي، به نفرت مي خرند