شماره ١: گر به ظاهر جسم را روشن گهر مي پرورد

گر به ظاهر جسم را روشن گهر مي پرورد
بر اميد کاستن همچون قمر مي پرورد
بيکسان را مي کند گردآوري حفظ اله
زال را سيمرغ زير بال و پر مي پرورد
از نگاه گرم معشوق است دل را آب و تاب
لعل را خورشيد تابان از نظر مي پرورد
از حرام آن کس که آرد نعمت الوان به دست
خون فاسد را براي نيشتر مي پرورد
از بزرگان روي دل با زيردستان عيب نيست
زير دامن کبک را کوه و کمر مي پرورد
گلشن آرايي که دارد از بصيرت بهره اي
سرو را بيش از درخت پرثمر مي پرورد
مي کند ايام کاهش را به خود چون مه دراز
هر تهي مغزي که تن را بيشتر مي پرورد
اندکي دارد خبر از اشک دردآلود من
هر که طفلي را به صد خون جگر مي پرورد
چرخ سنگين دل کند آهن دلان را تربيت
بيضه فولاد تيغ بدگهر مي پرورد
پشت آيينه است صائب زنگيان را پرده پوش
چرخ از آن پيوسته صائب بي هنر مي پرورد