حکايت

خبر دادند مجنون را که: ليلي
ندارد با تو پيوندي و ميلي
بديشان گفت: اگر معشوق جافيست
وفاي عاشق بيچاره کافيست
تو نيز، ار طالب آن يار نغزي
قدم را راست مي نه، تا نلغزي
به هر زخمي ز ياري سرميپچان
عنان از دوستداري برمپيچان
طريق عشق سستي بر نتابد
محبت جز درستي بر نتابد
به اول آزمايش باشد آنجا
چو بگريزي، گشايش باشد آنجا
اگر خواهي که او غم خوارت افتد
تحمل کن، کزين بسيارت افتد