شماره ٧٩٠: لعل شيريني چو خندان مي شود

لعل شيريني چو خندان مي شود
در جهان شيريني ارزان مي شود
قد او هر گه که جولان مي کند
گوييا سرو خرامان مي شود
پرتو رويش چو مي تابد ز دور
آفتاب از شرم پنهان مي شود
قصه زلفش چون نمي گويم به کس
زانکه خاطره ها پريشان مي شود
من نه تنها مي شوم حيران او
هر که او را ديد حيران مي شود
مه چو مي گويد، چه بنوازم ترا؟
تا نگه کردم، پشيمان مي شود
هر که را شاهي عالم آرزوست
بنده درگاه سلطان مي شود
خسروي کز کلک گوهر بار او
کار بي سامان به سامان مي شود