شماره ٧٦١: نه به بالاي خوشت سرو خرامان رويد

نه به بالاي خوشت سرو خرامان رويد
نه به سيماي رخت لاله نعمان رويد
نه به ذوق لب لعل تو توان يافت شکر
نه به شکل دهنت پسته خندان رويد
با همه حسن و طراوت چو گل روي تو نيست
آن گل تازه که در روضه رضوان رويد
سرو بالاي ترا خاصيتي هست ز لطف
که نهال خوش او در چمن جان رويد
گر تو خود بگذري، اي سرو، سمن بوي، به باغ
زير خاک قدمت لاله و ريحان رويد
ز غم نرگس سيراب توام جسم ضعيف
چو گياهي ست که در راه بيابان رويد
قدم از کوي تو من بازنگيرم هرگز
گر همه رهگذرم خنجر و پيکان رويد
تا دو ياقوت لبت خسرو بيچاره بديد
همه از ديده او لعل بدخشان رويد