شماره ٤٠٢: چه وزن ماه سما را برابر رويت

چه وزن ماه سما را برابر رويت
که آفتاب فلک نيست هم ترازويت
برابري نکند با تو آفتاب، اگر
هزار بار برابر کنند با رويت
دو زلف تو ز پس گوشهات داني چيست؟
دو زاغ، ليک از آن کمان ابرويت
ز تشنگان لبت شربتي دريغ مدار
کنون که آب لطافت روانست در جويت
شب فراق درازست، من، نمي دانم
که مبتلاي شبم يا از آن گيسويت
شبم چگونه نباشد دراز از هجران
که هيچ مي نتوانم گسست از مويت
برون جه از کف غم، خسروا، چو تير از شست
کمان عشق مکش، نيست چون به بازويت