شماره ٢٨٣: چابک تر از تو در همه عالم سوار نيست

چابک تر از تو در همه عالم سوار نيست
زيباتر از تو در همه عالم نگار نيست
سرو بلند نيست چو قد بلند تو
يا آنکه هست لايق بوس و کنار نيست
صبرم به قدر دانه خشخاش هم نماند
زانم به ديده خواب و به شبها قرار نيست
آن را که صد هزار دل آرميده بود
در نوبت غم تو يکي از هزار نيست
دادي نويد وصل، توقف روا مدار
داني که اعتماد برين روزگار نيست
از وعده در گذر که شکيباييم نماند
وز عشق بر شکن که گه انتظار نيست
اينها که کرد بردل خسرو فراق تو
از غم بپرس، گر ز منت استوار نيست