شماره ٢٦٩: نرگس مست تو خواب آلوده است

نرگس مست تو خواب آلوده است
لب لعل تو شراب آلوده است
آگه از ناله من کي گردد
چشم مست تو که خواب آلوده است
خويي کز عارض تو باز شده ست
برگ گل را به گلاب آلوده ست
لب تو در دل من بنشسته ست
نمکي را به کباب آلوده ست
ازتري خواست چکيدن آري
لب تو کز مي ناب آلوده ست
سخن تلخ تو زان شيرينست
که شکر را به جواب آلوده ست
بنده خسرو چه گنه کرد امروز
که حديثت به عتاب آلوده ست