شماره ١٧٨: يک موي ترا هزار دام است

يک موي ترا هزار دام است
يک روي ترا هزار نام است
زان سرو به بوستان بلند است
کز قد تو قايم المقام است
گر مه به تو ناتمام پيوست
رخسار تو، ماه من تمام است
زلف سيهت فتاده در پاي
بهر دل خلق پاي دام است
دانا لب تو، اگر ببوسد
فتوي ندهد که مي حرام است
مي بگذارد دل از تو، زيراک
تو آبي و آن سفال خام است
خسرو به تو هم عنان نخواهم
زين توسن چرخ بدلگام است