سخن ناشنيده

شنيده ام که بشوخي برآن سري عرفي
که پرده برسر اسرار چيده بگذاري
لطيفه اي بتو گويم که بعداز اين بغلط
عنان طبع بطالت رهيده بگذاري
زگوش کردنت آنگاه به بود گفتن
که درجهان سخن ناشنيده بگذاري