نحوست طالع

عرفي بحيرت از فلک ظالمم کز او
نجمي بهيچ دور عبورش باوج نيست
اميد را عنان بکدامين طرف دهم
کز خيل يأس بر اثرش فوج فوج نيست
بعدي که از سعادت طالع بود مرا
تحت الثري زاوج و سرابش ز موج نيست