شماره ٣

آه! ازين روزگار برگشته
که ز من لحظه لحظه بر گردد
گر فلک را بکام خود خواهم
او بکام کس دگر گردد
ور ز جام نشاط باده خورم
باده خونابه جگر گردد
ور قدم بر بساط سبزه نهم
سبزه در حال نيشتر گردد
ليک، با اين خوشم، که طالع من
نتواند ازين بتر گردد