شماره ٢٨٣: زهي سعادت! اگر خاک آن حرم باشيم

زهي سعادت! اگر خاک آن حرم باشيم
بهر طرف که نهي پاي در قدم باشيم
مکوش اينهمه در احترام و عزت ما
که ما بخواري عشق تو محترم باشيم
مرو، که آخر ايام عمر نزديکست
بيا، که يک دو سه روز دگر بهم باشيم
غريب ملک وجوديم و اندکي ماندست
که باز ساکن سر منزل عدم باشيم
رقيب را بجناب تو قدر بيش از ماست
سگ توايم، چرا از رقيب کم باشيم؟
حريف بزمگه عيش را وفايي نيست
رفيق ما غم يارست، يار غم باشيم
نه حد ماست، هلالي، اميد لطف از دوست
غنيمتست اگر قابل ستم باشيم