شماره ٢١٣: ترک ياري کردي، از وصل تو ياران را چه حظ؟

ترک ياري کردي، از وصل تو ياران را چه حظ؟
دشمن احباب گشتي، دوستداران را چه حظ؟
چون ندارد وعده وصل تو امکان وفا
غير داغ انتظار اميدواران را چه حظ؟
چشم من، کز گريه نابيناست، چون بيند رخت؟
از تماشاي چمن ابر بهاران را چه حظ؟
درد بي درمان خوبان چون نمي گيرد قرار
دردمندان را چه حاصل، بيقراران را چه حظ؟
آن سوار از خاک ما تا کي برانگيزد غبار؟
از غبار انگيختن، يارب، سواران را چه حظ؟
ميدهد خاک رهش خاصيت آب حيات
ور نه زين گرد مذلت خاکساران را چه حظ؟
يارب از قتل هلالي چيست مقصود بتان؟
از هلاک عندليبان گلعذاران را چه حظ؟