شماره ١٦٨: آن کمر بستن و خنجر زدنش را نگريد

آن کمر بستن و خنجر زدنش را نگريد
طرف دامن بميان بر زدنش را نگريد
خلعت حسن و کمر ترکش نازش بينيد
عقد دستار بسر بر زدنش را نگريد
جانب گريه من چون نگرد از سر ناز
خنده بر جانب ديگر زدنش را نگريد
شوخ من مست شد و ساغر مي زد بسرم
شوخي و مستي و ساغر زدنش را نگريد
ناگه آن شوخ درون آمد و سر زد همه را
مست در مجلس ما سر زدنش را نگريد
چون بدان قامت رعنا کند آهنگ چمن
طعنه بر سرو و صنوبر زدنش را نگريد
منکر آه جهان سوز هلالي مشويد
هر دم آتش بجهان در زدنش را نگريد