شماره ١٦٥: هر دم از چشم تو دل را نظري مي بايد

هر دم از چشم تو دل را نظري مي بايد
صد نظر ديد و هنوزش دگري مي بايد
آن قدر سرکشي و ناز، که بايد، داري
شيوه مهر و وفا هم قدري مي بايد
هر چه در عالم خوبيست از آن خوب تري
نتوان گفت کزان خوب تري مي بايد
باميد نظري در گذرت خاک شديم
از تو بر ما نظري و گذري مي بايد
گفتي: از وصل خبر يافته اي، خوش دل باش
خبري هست وليکن اثري مي بايد
بقدم طي نشود راه بيابان فراق
قطع اين مرحله را بال و پري مي بايد
در ره عشق، هلالي، خبر از خويش مپرس
که درين راه ز خود بي خبري مي بايد