شماره ٤٣: اي سر زلف تو کمند حيات

اي سر زلف تو کمند حيات
نيست ز قيد تو اميد نجات
آب حياتي تو و خط بر لبت
سبزه تر بر لب آب حيات
شور من از خنده شيرين تست
ريش دلم را نمکست اين نبات
خاطر عاشق ز جهان فارغست
مست ندارد خبر از کاينات
تازه براتيست خط سبز تو
به ز شب قدر بود اين برات
داد هلالي بوفاي تو جان
جان دگر يافت ولي از وفات