صبح و شامي و ماه رخساري
            با دو زلف و دو رخ دو خال آنگاه
         
        
            روزي و از قفا شبي و ز پي
            اختري با دو تيره ابر و دو ماه
         
        
            دو ز اهل حبش چهار از روم
            پنج از زنگبارشان همراه
         
        
            دو گهر يک شبه دو لؤلؤ را
            گر تو نه نه شماري اي آگاه
         
        
            بعد وضع نهم نخواهد ماند
            بي شک و شبه دانه اي ز سياه