شود از باد تا شمشاد گاهي راست گاهي کج
            به جلوه سرو قدت باد گاهي راست گاهي کج
         
        
            ز بهر کندن خارا براي سجده شيرين
            شدي در بيستون فرهاد گاهي راست گاهي کج
         
        
            عجب نبود کز آهم قامتش در پيچ و تاب افتد
            که گردد شاخ گل از باد، گاهي راست گاهي کج
         
        
            تو دي مي رفتي و هاتف به دنبال تو چون سايه
            به خاک راه مي افتاد گاهي راست گاهي کج