در بيان فرق ميان رقص ارباب نقص و حال اهل کمال

رقص ناقص به سوي نقص بود
جنبش کاملان نه رقص بود
مي زند مرغ جانشان پر و بال
تا رهد باز ازين حضيض وبال
گر چه هر روز يک صدا و ندا
به هواي سماع جسته ز جا
آن يکي بر فلک کشيده ردي
وان دگر رفته تا به تحت ثري
آن يکي سوده سر به چرخ برين
وان دگر رخت برده زير زمين