در بيان آنکه حکمت در وجود پادشاه صاحب جلالت حکمت است به موجب راستي و عدالت

چيست داني به زير چرخ اثير
حکمت اندر وجود شاه و امير
تا بود پشت بي پناهان را
تا دهد داد دادخواهان را
نيکخواه جهانيان باشد
بر همه خلق مهربان باشد
ظالمان را ز ظلم باز آرد
دست مظلوم را قوي دارد
عدل را پيشواي خود سازد
کارها را به عدل پردازد
نص قرآن شنو که حق فرمود
در مقام خطاب با داوود
که تو را زان خليفگي داديم
سوي خلق جهان فرستاديم
تا نهي ملک را ز عدل اساس
حکم راني به عدل بين الناس
هر که را نه ز عدل دستور است
از مقام خليفگي دور است
گيرد از ديو درس ظلم سبق
عقل چون خواندش خليفه حق
پيشه کرده خلاف فرمان را
گشته نايب مناب شيطان را
چون بود سايه خدا سلطان
کي پسندت خلافت شيطان
نشود مر خداي را سايه
تا نگيرد ز عقل سرمايه