در نعت سيدالمرسلين و خاتم النبيين عليه من الصلوات الفضلها و من التحيات اکلمها

جامي از گفتگو ببند زبان
هيچ سودي نديده چند زيان
پاي کش در گليم گوشه خويش
دست بگشا به کسب توشه خويش
شيوه گوشه گيري از سر گير
گوشه دامن پيمبر گير
روي دل در بقاي سرمد باش
نقد جان زير پاي احمد باش
قايدالخلق بالهدي والعون
شاه لولاک ما خلقت الکون
نقد يثرب سلاله بطحا
امي لوح خوان ما اوحي
فيض ام الکتاب پروردش
لقب امي خداي ازان کردش
لوح تعليم ناگرفته به بر
همه ز اسرار لوح داده خبر
قلم و لوح بودش اندر مشت
زان نفرسودش از قلم انگشت
آنکه شوق قمر کند چو قلم
به قلم گر نبرد دست چه غم
از گنه شست دفتر همه پاک
ورقي گر سيه نکرد چه باک
بر خط اوست انس و جان را سر
گر نخواند خطي ازان چه خطر
داشت از در دهانش درجي پر
واندر آن درج درج سي و دو در
بود عقد صحيح ليک در آن
کسري افکند سنگ بدگهران
بود نعلش سهيل رخشنده
سنگ را رنگ لعل بخشنده
چون سهيلش رفيق سنگ آمد
سنگ در دم عقيق رنگ آمد
سنگکي کم ز مهره تسبيح
در کفش سبحه خوان به لفظ فصيح
وان فصيحان دل سيه چون سنگ
در خموشي ز نعت او يکرنگ
معده سنگين نخواست چون ز طعام
بر شکم سنگ بسته داشت مدام
نه که او بود کان نقد وجود
کان بي سنگ چون تواند بود
شرح خلقش که خلق از آن عاجز
کي کما ينبغي توان هرگز
محمدت چون بلانهايه ز حق
يافت شد نام او ازان مشتق
مي نمايد به چشم عقل سليم
حرف هايش عيان ميان دو ميم
چون رخ حور کز کناره آن
گشته پيدا دو گوشواره آن
يا دو حلقه ز عنبرين مويش
آشکار از دو جانب رويش
دال آن کز همه فرود نشست
دل بنازش گرفته بر سر دست
آمد «الحمد» اول قرآن
پس «الف لام ميم » از پي آن
يعني الحمد را بخوان اول
ساز الف لام از و به ميم بدل
تا که حاصل شود بدين تبديل
نام او در بدايت تنزيل
چون شد اين نام آن خجسته اثر
مي دهد ذلک الکتاب خبر
که مسماي اوست في الواقع
مظهر کل و نسخه جامع
ثبت در وي به لون بي لوني
کلمات الهي و کوني
جان او موج خيز علم و يقين
سر لاريب فيه اينست اين
بود هم بحر مکرمت هم کان
گوهرش کان خلقه القرآن
قم فانذر حديث قامت او
قاستقم شرح استقامت او
صبح رويش ز والضحي اوضح
منشرح صدرش از الم نشرح
کحل ما زاغ سرمه بصرش
ما طغي وصف پاکي نظرش
پايه ارتقاش ثم دنا
ذروه اعتلاش او ادني
جعبه تير ما رميت کفش
چشم تنگ سيه دلان هدفش
رانده بالا ز همت والا
رخش اسري بعبده ليلا
وصف خلق کسي که قرآن است
خلق را نعت او چه امکان است
لاجرم معترف به عجز و قصور
مي فرستم تحيتي از دور
لست اهدي سوي الصلاة اليه
يا مفيض الوجود صل عليه
و علي اله و اصحابه
وارثي علمه و آدابه